اولین قربانیان خطای حکومت، خود مزدوران حکومتی خواهند بود

جنبش سبز ما همیشه مبنا را بر عدم خشونت قرار داه و همواره مزدوران حکومتی را تشویق کرده که هرگاه به آغوش ملت بازگردند ملت از آنان گذشت خواهد کرد و راه توبه برایشان باز است، البته نه زمانی که کار از کار گذشته است. بر اساس همین اصل حیاتی و مهم جنبش سبز است که با گذشت حدود یک سال و نیم از تولد آن، هر روز عده ای از افراد حکومتی به راحتی به آغوشش گرم ملت ایران باز میگردند و اعضای جنبش آنها را در حد قهرمانان می ستایند.

همه هدفم از این سخنان این است که برای بار چندم کسانی را که در حال خود شیرینی و خوش رقصی برای قاتلان فرزندان این ملت هستند، به توبه دعوت و به بازگشتن به بین مردم تشویق کنم. حکومتیها اعم از سپاه، ارتش، بسیج و نیروی انتظامی بهتر است خوب به دادگاه متهمان کهریزک نگاه کنند و ببینند که این حکومت پشیزی برایشان ارزش قائل نیست و اگر لحظه ای از روی عقل، نه وجدان، تصمیم بگیرند، خواهند فهمید که همکاری با این حکومت جائر بسان راه رفتن بر لبه تیغ است. زیرا اولین قربانیان خطای سران حکومت ، خود این مزدوران خواهند بود که با دستور بالاسریها به مسلخ خواهند رفت. و اگر همین الان به سمت مردم بازنگردند، فردای پیروزی ملت باز هم در دادگاه باید پاسخگوی مردم ایران باشند و در هر صورت هیچ راه فراری نخواهند داشت.

آنقدر گناهکارید که زمین هم از زنده بودنتان بیزار است

امروز باز هم خبری تاسف بار شنیدیم و باز هم ایران در غم و اندوه فرو رفت. باز هم اعدام کردند و کشتند این آخوندهای سیاسی کثیف جنایتکار. باز هم کردستان دلیر ما را داغدار و عزادار کردند، باز هم مادران رنج دیده را سیاه پوش کردند این کفتاران درنده خوی حرامی. می بینم روزی را که نفرین این مادران، دامان ناپاک این رذلترین های روزگار را میگیرد و سرهاشان را برسنگ پشیمانی میکوبد... ولی دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت و آنزمان است که مردم قاضی خواهند بود و شما متهم. آنقدر گناهکارید که زمین هم از زنده بودنتان بیزار است پست های رذل. تا نابودیتان مبارزه خواهیم کرد کرکسهای بزدلان.

الاغ ملانصرالدین و تعمیر پشت بام خانه

یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد. وقتی که دوباره به پشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت. بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، و سرانجام الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد!

ملا نصر الدین با خود گفت: "
لعنت بر من که نمی دانستم اگر خر به جایگاه رفیع و بالایی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را از بین می برد".

دیگر طاقت دیدن کمرهای شکسته مردان سرزمینم را ندارم...

فیلمی که در زیر می بینید روایتی است از بدبختی و فلاکت مردم سرزمینم، ایران. هر انسانی که ذره ای شرف و انسانیت در وجودش باشد و هر انسانی که سر سوزن وجدان داشته باشد، با دیدن این صحنه ها خون خواهد گریست. وای بر این حکومت فاسد و ولایت اموی اش که هم آبروی وطن را برد و هم آبروی دین را. دلم میخواست میتوانستم کاری حتی ناچیز برای مردم سرزمینم انجام دهم تا بدهی خود را به خاک وطنم و مردمانش ادا کنم. وای که چقدر خسته ام و دل شکسته، سرگشته و اندوهگین از همه چیز و همه کس... وای که این زندگی بر دوشهای خسته ام سنگینی میکند. به این دنیای لعنتی بگویید لحظه ای درنگ کند میخواهم پیاده شوم... دیگر تاب تحمل دردهای بیشمار مردمانم را ندارم... دیگر چشم دیدن دستهای پینه بسته پیرمرد دلخسته را ندارم، دیگر طاقت ندارم، دیگر روی دیدن چهره پیرزن آشفته حال را ندارم، دیگر طاقت دیدن کمرهای شکسته مردان سرزمینم را ندارم... دیگر خسته ام و نای نفس کشیدن ندارم... ای خدا! خشمی کن بر این نامردمان نامرد ظالم...

عکسهایی از محرم سبز در مالزی

برای بهتر دیدن عکسها لطفا روی عکسها کلیک کنید.















از آن یزید تا این یزید فاصله یک آینه است، آن یکی از دمشق و این یکی از خامنه است

به لطف خدا وهمت دانشجویان در همه جای دنیا مخصوصا دانشجویان داخل ایران مراسم 16 آذر خوبی در سراسر ایران برگزار شد که حتی در واحدهای دانشگاهی نسبتا کوچک هم شاهد اعتراضات دانشجویی بودیم. دوباره جنبش جان تازه ای گرفت. دانشجویان ما هزینه های زیادی داده اند واکنون زمان آن است که ملت دوباره با این دانشجویان در یک صف قرار گیرند. آری! عاشورا نزدیک است و بهترین زمان ممکن پیش روی جنبش.

پارسال یادم میآید که غروب روز تاسوعا بود و مردم برای سخنرانی سید محمد خاتمی رفته بودند و در موقع برگشت قرار ظهر عاشورا را میگذاشتند و چه شبی بود شب بیعت با آزادی! چه شبی بود که در چنین ماه عزیزی و چنان روز تاریخی ای مردم باز هم به خود آمده بودند تا با دستان خالی در برابر ظلم و استبداد تا دندان مسلح بپا خیزند. براستی چه عاشورایی بود! خیابانهای غرق در خون، مزدوران با دستهای خون آلود، شهدا بر کف خیابانها و زیر چرخ ماشینها، و نیروهای انتظامی با بی غیرتی هر چه تمام تنها نظاره گر ماجرا بودند. شهدا پای بیعتشان با آزادی ایستاده بودند و مردم در پهنای خیابانها دلاوریهاشان را به رخ مزدوران حکومتی کشانده بودند. عاشورایی بود به مصداق واقعی. چقدر زیبا گفت امام حسین (ع) که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. اینان نه تنها دین ندارند بلکه آزاده و آزادگی را هم به مسلخ برده اند! شرم بر اینان و لعنت بر ایشان! بسان زیارت عاشورا که در آن آمده است خداوند لعنت کند مردمی را که اسبها زین کردند برای جنگ با امام حسین (ع)، من هم از خداوند میخواهم که لعنت کند کسی را که دستور داد به مزدورانش برای قتل شما برادران و خواهرانم در روز عاشورا، خداوند لعنت کند کسانی که گلوله ها را در خشاب ها گذاشتند و لعنت کند کسانی را که به سینه هاتان نشانه رفتند و لعنت کند کسانی را که ماشه ها را چکاندند و لعنت کند کسانی را که شکنجه کردند فرزندان مظلوم سرزمینم را و لعنت کند کسانی را که پا در جای پای یزید میگذارند و ادعای علی بودنشان گوش فلک را کرده است. امیر جبار زمان سید علی بر مسند خلافت یزید تکیه زده و صد البته که روی یزید را هم سفید کرده است.

از آن یزید تا این یزید فاصله یک آینه است، آن یکی از دمشق و این یکی از خامنه است.

یک سال از مهاجرت یاران عاشوراییمان گذشت و پایه های ظلم لرزان تر از گذشته شده است. بر ماست که راه شهیدانمان و راه زندانیانمان را ادامه دهیم تا به غایت حق هر انسان یعنی آزادی دست یابیم.

اطلاعیه "رسام" برای برگزاری روز دانشجو در مالزی

راه سیز امید مالزی (رسام) اطلاعیه ای مبنی بر برگزاری مراسم روز دانشجو در تاریخ 7 دسامبر میلادی مطابق با سه شنبه 16 آذر در 2 مرکز در مالزی را منتشر کرده است که به قرار زیر می باشد:

Kuala Lumpur: Sri Putramas 2, Jalan Kuching, 5-7 pm

UTM: Johur 4, 5-7 pm


البته "رسام" در تاریخ 8 دسامبر مطابق با چهارشنبه 17 آذر نیز مراسمی برای روز دانشجو در آدرس زیر برگزار خواهد کرد:

Cyberjaya: Multi Purpose Hall, 5-8 pm


دوستان اگر اطلاعاتی در مورد سایر نقاط دنیا دارند میتوانند در قسمت نظرات بنویسند تا بنده در وبلاگ چاپ کنم تا لااقل سهم کوچکی در اطلاع رسانی داشته باشیم. رسانه شمایید.


آقای نیروی انتظامی! اقتدارتو بخورم

هنوز اثرات منفی جنایت میدان کاج از ذهن مردم پاک نشده بود که جنایتی دیگر رخ داد به مراتب بدتر از جنایت اول. نمیدانم آن مرد بیگناه کشته شد یا گناهکار ولی به هر حال یک انسان دیگر پر کشید و رفت، آن هم جلوی چشم آن همه پلیس. خدا را شکر که دیگر نمیتوانند ادعا کنند قاتل کسی را تهدید نمیکرد و یا اینکه خطری برای عابرین نداشت، وگر نه ما شلیک میکردیم. روی صحبتم با این احمدی مقدم پفیوزه، نکنه گلوله هاتون تموم شده بود که نمیتونستید به قاتل که حداقل 4 بار جلوی دوربین به مقتول ضربه زد رو با گلوله هاتون مضروب کنید.

نه! فکر نکنم! مگه میشه قدرت اول منطقه تیر و تفنگ نداشته باشه!؟ آها حالا فهمیدم! گلوله ها رو جیره بندی کردین واسه روز دانشجو تا هر افسر و سربازی حداقل 50-40 تا تیر داشته باشه تا تو سر و صورت و سینه دانشجوهای معترض بزنه. ای تو روح هر چی موجود پست فطرت. همینه دیگه! باید هم تو روز روشن جلوی چشم مزدورهای حکومت آدم بکشن. پلیسی که وقتش رو بذاره و سیرک بازی کردن و دلقک بازی در آوردن و مانور "اقتدار" بهتر از این در نمیاد. یه مشت هرزه که میخوان امنیت اجتماع رو تامین کنن. آره جون ننه شون. به خاطر حجاب میریزن رو سر یه دختر بی دفاع تا به قول خودشون کشور رو از تهاجم فرهنگی نجات بدهند، بعد هم میان سینه ستبر میکنند که ما اینیم و اونیم. به خدا شما اونم نیستین. قدرت اول منطقه! خاک تو سر این قدرت بریزم! خاک!

الله اکبر گویان دیکتاتور حقیر را به مبارزه خواهیم طلبید

شانزدهم آذر دیگری در راه است. باید دوباره لباس رزم به تن کنیم و ریشه های ظلم را از این مملکت برکنیم. باید دست در دست همرزمانمان، شانه به شانه همکلاسیهایمان برای ادامه راه ستارخان و مصدق و دیگر آزدایخواهان ایران زمین دوباره بپا خیزیم و ندای آزادی سردهیم و روزگار را بر جانیترین حاکم دوران تیره و تار گردانیم. با ندای الله اکبر در شب قبل از شانزدهم آذر، خواب را بر چشمان دیکتاتور حقیر حرام میکنیم و روح دوباره ای را در کالبد جنبش سبز می دمیم. رسانه شمایید.

ما صدای همکلاسیهایمان در این وانفسای سکوت زندان هستیم

بیایید به پاس این همه فداکاری زندانیان عزیزمان و همه ازخود گذشتگیهای همرزمان سبزمان و به یاد خود شهیدانمان بار دیگر دست در دست هم 16 آذری بپا کنیم که لرزه بر اندام فرتوت دیکتاتور بیفتد و فردای پیروزی سهمی از شادی داشته باشیم. بازیگران تاریخ مملکتمان باشیم و نه سیاهی بشکرانش. زمانی خواهد رسید که فرزندانمان درباره ما و سهم ما در این بازه زمانی حساس قضاوت خواهند کرد و من امیدوارم که اینبار بر خلاف انقلاب دزدیده شده 57 به وجود ما و عملکرد ما افتخار کنند. ما همکلاسیهایمان را فراموش نخواهیم کرد. به یاد داشته باشیم که ما صدای آنها در این وانفسای سکوت زندان هستیم. اکنون زمان استراحت و سکوت نیست. جنبش ما درست در وسط سربالایی پیروزی است، پس نباید رهایش کنیم. رسانه شمایید.

"پایان نامه" یا مرگ شرافت

یکی گفت: میخواهند فیلم درست کنند. گفتم:چه فیلمی؟ گفت: فیلمی درباره حوادث بعد از انتخابات و میخواهند نامش را بگذارند "پایان نامه". من هم سری تکان دادم و به نرمی گفتم: مگر تا حالا مثل این نساخته بودند؟ دیدی که همه آنها شکست خوردند و این یکی هم به هیچ جایی نمیرسد. دیگر کاراز کار گذشته، ربط دادن جنبش سبز مردم به بیگانگان دیگر جوابگویشان نیست. فقط دارند گناه خود را در پیشگاه خدا و ملت سنگین تر میکنند و نابخشودنی! اینها باید بروند و میروند. فقط با افتضاح بیشتری میروند.

همه دیدند که رضازاده کارش به کجا کشیده، چه به روز افتخاری آمده است و عاقبت احمد نجفی ها چه شد. اما در آن سوی میدان همگی دیدیم که چه مقامی پیدا کردند آن فوتبالیستهای سبز کشورمان و چه هیبتی پیدا کردند مهران مدیری و استاد شچریان وقتی که یک ملت را پشت سر خود دیدند. باز هم میگویم که اصلا مهم نیست، بگذار بسازند. ولی دلم به حال بازیگران این فیلم مضحک و احمقانه میسوزد. دلم به حال آن لیلا اوتادی میسوزد که چه زود باید چهار گوشه سن بازیگری را ببوسد و خانه نشین شود و برود پی کارش. راستی دزد بودن با شرافت تر از این کار پست و حقیر نیست!؟

ساخت 9 پل حیاتی در لبنان ولی حتی دریغ از یک پل چوبی در کهکیلویه و بویراحمد

امروز برام روز خوبی نبود. اون هم تنها به دلیل دو خبری بود که خوندم. یکیش دیدن بچه های روستایی در کهکیلویه و بویراحمد بود که برای سواد دار شدن و زندگی کردن در اون روستا باید از جانشان میگذشتند و با یک وسیله حمل و نقل عهد دقیانوس از عرض یک رودخانه گذر میکردند تا اگر زنده ماندند سر کلاس درس حاضرشوند. حال بماند که کمترین هزینه کودکان آن روستا برای زنده ماندن و زندگی کردن، گذشتن از انگشتهای ظریف و نازنینشان بود. و دریغ از یه جو غیرت در این دولت "مهرورزی" برای ساخت حتی یک پل چوبی!

دومین خبر زشت و کثیفی که خواندم مربوط به کمیته ایرانی (سپاهی) بازسازی لبنان بود که در آن اعلام کرده بودند ساخت 9 پل اصلی در لبنان را با پول همین کودکان روستاهای کهکیلویه و بویراحمد به اتمام رسانده اند. ای حاشا بر غیرتتان! که خوک هم از شما بیشتر غیرت دارد. لعنت بر این حکومت فاشیست که حاضر است پول این مملکت را کرور کرور خرج فاحشه های لبنانی و امنیت آنها بکند ولی جان و مال مردمش برایش ذره ای ارزش ندارد. از خداوند میخواهم که روزی به همین نزدیکی ها لبنان را به گورستان دایمی تک تک شما اوباش حکومتی و سپاهی تبدیل گرداند.

سید حسن نصرالله تو دیگه لال بمیر

خدایا، خداوندا میبینی کار ما به کجا کشیده که زباله ای مثل نصرالله باید بیاد و در مورد تمدن ایران زمین نظر بده! از همین تریبون محلی خدمت ایشان عرض میکنم که تو دیگه شات آپ بابا! آدم تو این مملک که پر شده از مزدور و خائن و وطن فروش چه ها که نمیبینه. درسته که ما تو ایران تمدن بعد از اسلام قوی ای داریم ولی باید یکی به این مردک الاغ بفهمونه که تمدن ایران نزدیک به 3000 سال قدمت داره. البته ناگفته نمونه که وقتی ا.ن و خ.ر در مورد ایران و تمدن ایران خزعبل بلغور میکنند، دیگه از یه غریبه بیشتر از این انتظار نمیره. این ماجرا من رو یاد یه ضرب المثل میندازه که میگه: "اون که به ما نریده بود، کلاغ کون دریده بود"، البته با عرض معذرت.

سبز است دوباره...

شعری بسیار زیبا از فرزند با استعداد ایران زمین، خانم هیلا صدیقی، به نام "سبز است دوباره"

جناب ا.ن تو هم آره!!!

جناب ا.ن اگر پشم و پیل ابرقدرتها ریخته و دماغشان را هم نمیتوانند بگیرند پس وای به حال حکومت فاشیستی آخوندی! اجنبی ملعون! آنقدر به خزعبل گویی های احمقانه ات ادامه بده تا با سر سقوط کنی. ولی از اینها گذشته خوشم میاد که خیلی احمقی وهمیشه خودت رو یه جورایی لو میدی. همیشه میدونستم که مشکل داری ولی نه تا این حد! بگو ببینم تو پشم قدرتهای بزرگ رو کجا دیدی که تا حالا نگفته بودی!؟ ها!؟ تو هم آره!!! البته زیاد هم جای تعجب نداره. بالاخره تو باید به چیزت به بابات، امام خامنه ای (خ.ر سابق)، رفته باشه! از قدیم گفتن:

پسر گر ندارد نشان از پدر، تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

جنبش سبز و هدفمندسازی یارانه ها

از فردا شاهد آغاز دوباره مانورهای مسخره نیروی انتظامی (افتضاحی) در سطح شهر تهران هستیم که برای مقابله با اعتراضهای احتمالی مردم با اجرای طرح مزخرف هدفمندسازی یارانه ها به اجرا در خواهد آمد. از خ.ر و ا.ن میپرسم: مگه نمی گفتید که این طرح خیلی طرح خوبیه و مردم هم ازش حمایت میکنند! لعنت به شما و طرحتون و این همه دروغگوییتون. امیدوارم که این موضوع انگیزه ای بشه برای اعضای جنبش سبز تا دوباره قدرت جنبش رو به رخ این سگهای هار حکومت بکشند و ریشه ظلم را بکنند.

شیخ جان! با ما به از این باش که با خلق جهانی

در نگاه اول که خبر رو خوندم کمی جا خوردم. اصلا از آقای کروبی انتظار نداشتم که چنین جوابی رو به یک گزارشگر بده. مرد مومن! حالا ایرادی نداره که گفتی از اعدامهای 67 بیخبر بودی ولی دیگه به خمینی چکار داری!؟ اون آدم این همه انسان بیگناه رو به کشتن داد و اونوقت شما درباره اش میگی: "گمان نمیکنم که خمینی از اون اعدامها خبر داشته". به چه حقی ملت رو خر فرض میکنی؟ آقای کروبی! ما همیشه قدردان زحمتهای شما در راه آزادی هستیم ولی همیشه یادتان باشد که هرگز از قدرت ملت و از پشتوانه این مردم سو استفاده نکنید تا چهره بعضی ها را مطهر جلوه دهید. همانطور که خداوند میفرمایند: "هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید".

شکسته شدن حصر میرحسین تنها یک نتیجه کوچک از نتایج بیشمار اعتراضهای مدنی است

گفتن غریوهای "الله اکبر" کافی بود تا سگان لگام گسیخته ولایت بفهمند که جنبش سبز سر باز ایستادن ندارد و خاموش شدنی نیست. این تنها یکی از هزاران نتایج مثبت اعتراضهای مدنی است. بدون شک اعتراضهای مشابه، هم مردم ما را آگاه تر خواهد کرد و هم مزدوران درگاه خ.ر را فرسوده. به امید ایرانی آباد و آزاد. خدا با ماست. ما پیروزیم.

جناب خ.ر حالا برو به حال خودت و لبنان یه جا گریه کن

آفرین به ملت دلیر و سربلند ایران. آفرین به شرافتشان. الله اکبر های کوبنده ملت بر پشت بامهای تهران گوش سفاک زمانه را کر کرد. از خ.ر به شخصه میخوام که بره و نماز جمعه بعدی به حال خودش زار بزنه و یکم از آبروش مایه بذاره. به راستی صبح نزدیک است.

الله اکبر گویان بر پشت بامها به کودتاچیان هشدار میدهیم

اخیرا کودتاچیان آنچنان گستاخ شده اند که میرحسین و کروبی را محدود کرده اند و از آنجایی که این مزدوران با این حرکت در پی تست کردن افکار عمومی هستند مسلما بعد از آن دست به گستاخیهای بزرگتری خواهند زد و حتی امکان دستگیری این بزرگواران نیز زیاد است. همگی با هم بر پشت بامهای سراسر ایران به خصوص تهران الله اکبر میگوییم تا مزدوران اجنبی خیال های خام خود را بر باد رفته ببینند. رسانه شمایید.

پیشگویی های شاه نعمت الله ولی در مورد سرزمینم، ایران

دیوان شاه نعمت الله ولیّ ، پیر طریقت حافظ که در موردش سروده است

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟

دیوانی است که تمامی نسخه های چاپی آن از زمان پیش از انقلاب، سانسور و تحریف شده است و تنها نسخه خطی آن معتبر است که فقط قسمتهایی از آن در دسترس می باشد

قدرت کردگار می بینم*** حالت روزگار می بینم

از نجوم این سخن نمی گویم***بلکه از کردگار می بینم

ازسلاطین گردش دوران***یک به یک را سوار می بینم

از بزرگی ورفعت ایشان***صفوی برقرارمی بینم

آخرپادشاهی صفوی***یک حسینی به کار می بینم -شاه سلطان حسین

نادری در جهان شود پیدا***قامتش استوار می بینم

آخر عهد نوجوانی او***قتل اوآشکار می بینم

شهرتبریزراچوکوفه کنند***شهر طهران قرار می بینم

ازشهنشاه ناصرالدین شاه***شیونی بیم دار می بینم

درشب شنبه ماه ذیقعده***تن او برکنارمی بینم

بعد از آن شه مظفرالدین را***توبدان برقرار می بینم

شه چو بیرون رود زجایگهش***شاه دیگر به کار می بینم-رضا شاه

نوجوانی مثال سرو بلند***رستمش بنده وارمی بینم

چون فریدون به تخت بنشیند***پسرانش قطار می بینم

چون دو ده سال پادشاهی کرد***شهیَش را تباه می بینم

بعد از آن شاهی از میان برود***دولتی پایدار می بینم-آغاز حکومت دجّال

قصه ای بس غریب می شنوم***غصه ای در دیار می بینم

شوروغوغای دین شودپیدا***سربسر کارزارمی بینم

غارت وقتل مردم ایران***دست خارج به کار می بینم

کُهنه رندی به کارِاهریمنی***اندراین روزگار می بینم

رنگ یک چشم او به رنگ کبود***خری بر خر سوار می بینم

هر قدم از خرش بود میلی***دور گردون غبار می بینم

لشگراو بود زاصفاهان***هم یهود و مجار می بینم

متّصف بر صفات سلطان است***لیک من گرگ وار می بینم

کاروبارزمانه وارونه***قحط ، هم ننگ و عار می بینم

عدل وانصاف در زمانه او***همچو هیمه به نار می بینم

در زمانش وفا وعهد درست***همچو یخ دربهارمی بینم

بس فرومایگان بی حاصل***حامل کاروبارمی بینم

مذهب ودین ضعیف می یابم***مُبتدع افتخار می بینم

ظلم پنهان ، خیانت وتزویر***بر اعاظم شعارمی بینم

ظلمت ظلم ظالمان دیار***بی حد وبی شمارمی بینم

ماه را روسیاه می بینم***مهر را دل فکار می بینم

دولتِ مرد و زن رود به فنا***حال مردم فکار می بینم

اندکی دین اگر بود آن روز***در حد کوهسار می بینم

جنگ وآشوب و فتنه وبیداد***ازیمین ویسار می بینم

در خراسان و مصر وشام و عراق***فتنه و کارزار می بینم

دور ایشان تمام خواهد شد***لشگری را سوار می بینم

نایب مهدی آشکار شود***بلکه من آشکار می بینم

سیدی را ز نسل آل حسن***سروری را سوار می بینم

جنگ او در میان افغان است***لشگرش بیشمار می بینم

پادشاهی تمام دانایی***سروری باوقار می بینم

بندگان جناب حضرت او***سر بسر تاجدار می بینم

تا چهل سال ای برادر من***دور آن شهریار می بینم- منظور به خاتمه رسانیدن دوره چهل ساله دجال است قبل از ظهور

بعد از آن خود امام خواهد بود***که جهان را مدار می بینم

صورت و سیرتش چو پیغمبر***علم و حلمش شعار می بینم

جنگ سختی شود تمام جهان***کوه وصحرا تباه می بینم- جنگ جهانی سوم

مردمان جهان ز دخت و پری***جملگی در فرار می بینم

مر مسیح از سما فرود آید***گور دجال زار می بینم-آن حضرت شریرترین کافران را زنده از گور بیرون می کشد

مهدی وقت و عیسیِ دوران***هر دو را شهسوار می بینم

قايم شرع آل پیغمبر***به جهان آشکار می بینم

از کمربند آن سپهر وقار***تیغ چون ذولفقار می بینم

سوی مشرق زمین طلوع کند***قتل دجال زار می بینم

دین ودنیاازاوشود معمور***خلق ازاوبختیارمی بینم

هفت باشد وزیرسلطانم***همه راکامکار می بینم

عاصیان از امام معصومم***خجل و شرمسارمی بینم

گرگ بامیش ،شیربا آهو***در چرا برقرارمی بینم

در ألف وثلاثین دوفران می بینم***وز مهدی ودجال نشان می بینم - ألف و ثلاثین =سالهای هزار و سیصد هجری

دین نوع دگر گردد و اسلام دگر***این سرِ نهان است عیان می بینم

ا.ن برای تخریب ایران و فرهنگش به عمد اینطور چارواداری حرف میزند

لطفا با دقت به ویدئوی زیر نگاه کنید تا همگی با هم حسابی شرمنده بشیم که چرا هنوز همچین لمپن نادان بی شعوری در مسند ریاست جمهوری ایران باقی مونده و همچنان داره یاوه گویی میکنه. دقیقا شخصیت یک چاروادار کامل رو به نمایش میذاره. هر جایی که میخواد مثل یک بی تربیت به تمام معنا حرف بزنه اولش میگه: "بذارید با هم یکم ایرونی حرف بزنیم". آخه مردیکه جعلق، ایرانی هایی که بیشترین آثار ادبی جهان رو در تاریخ دارند چطور ممکنه اینقدر بی ادبانه و گستاخانه و نابخردانه حرف بزنند!؟ تنها یک مزدور کثیف مثل ا.ن میتونه اینطور حرف بزنه، اونهم برای تحقیرایران و ایرانی. این زباله داره به تنهایی داره به همه اهداف کثیفش میرسه و اون هم نابودی ایران و فرهنگشه. خداوند لعنتتون کنه به حق خودش، انشاالله.


بدانید! راه پیروزی و دموکراسی از همین حزب ولایت میگذارد!

ا.ن باز هم موالش را باز کرد و شروع کرد به جفنگ گویی. مردک گفته که ما در ایران تنها یک حزب داریم، آن هم حزب ولایت است. از آنجایی که شاه هم از این اراجیف زیاد به هم میبافت و بالاخره همین اراجیف باعث سقوطش شد، باید اعتراف کنم که از این نظرات احمقانه خ.ر و ا.ن به شدت استقبال میکنم و آن را همسو با خواسته های جنبش آزادیخواهی سبز ملت عزیز ایران میدانم. امیدوارم که این حکومت ملعون با گفتن اینچنین مزخرفاتی و عمل کردن به آنها، راه خود را برای سقوط هموار نماید.

خبر آوردند که بازاری به جوش و خروش افتاده، آن هم در این زمانه!

در اخبار آمده است که بازاریان کمی تا قسمتی دست به اعتصاب زده اند. فکر میکنی برای چه؟ برای ملت؟ برای خونیهای به ناحق ریخته شده؟ نه! این پولهای مفت دیگر غیرتی برای این بازاریان باقی نگذاشته که بخواهند برای مردم از خود بگذرند و کمی ایثار از خود نشان دهند. مگر میشود خون ملت را در شیشه بریزی و بعد برای همین ملت دست به اعتصاب بزنی!؟ گذشت آن زمانکه بازاری غیرت داشت، شرف داشت، مردانگی داشت. بازاریهای امروز حتی برای ناموسشان هم تره خورد نمیکنند چه رسد به این ملت بدبخت. یک مشت بی غیرت برای مقابله با افزایش مالیات حاضرند خود را به کشتن دهند ولی دریغ از یه جو غیرت و مسئولیت در برابر مردم بی گناه.

تنها 9 روز تا 18 تیر باقی مانده، وقت دوباره بپا خاستن است

فقط 9 روز به 18 تیر باقی مونده ولی متاسفانه حتی در فضای مجازی هم تبلیغات این روز و دعوت از مردم و دانشجویان چنان کمرنگ است که تاکنون سابقه نداشته است. به نظر میرسد که دنبال کردن گردش یه توپ بین 22 نفر توی مسابقه های جام جهانی بیشتر از آینده خود و فرزندانمان برایمان ارزش دارد. اگر از همین حالا شبانه-روز اطلاع رسانی کنیم باز هم کم است. به یاد شهدا به پا خیزیم. چرا تا این حد سستی و سهل انگاری...رسانه شمایید.

خاطره ای جالب از آیت الله بروجردی درباره حکومت اسلامی

در یکی از روزهای بهار سال 1331 که نوجوانی 9 ساله بودم، گروهی از طلبه‌های جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده بودند تا با آیت‌الله بروجردی دیدار کنند. طلبه‌ی جوانی که بعدها فهمیدم نواب صفوی بود سخنان تندی ایراد می‌کرد که هیچ چیز ازآن در خاطرم نمانده است. بعدهاخبردار شدم که نواب و یارانش قصددیدار با آیت‌الله بروجردی راداشتند که ایشان آن ها را نپذیرفته بودند.

ازپدرم شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیت‌الله بروجردی ، از جمله پدرم در محضر ایشان بودند، یکی ازبزرگان و از مدرسین حوزه (ظاهراپدر آیت‌الله فاضل لنکرانی، مرجع معاصر) علت این رفتار را از آقای بروجردی سوال کرده و می‌پرسد چرااین افراد را که خواهان حکومت اسلامی هستند، نپذیرفتید؟ ایشان در جواب می‌گویند : این آقایان می‌خواهند شاه رابردارند ولی امثال شما را به جای او بگذارند. شخص دیگری (ظاهرامرحوم آیت‌الله کبیر) از علمای بزرگ و فقهای برجسته بوده است می‌پرسد، مگر چه اشکالی دارد؟
آیت‌الله بروجردی درجواب می‌گویند:

اشکال بزرگ این امر در این جا است که شاه با اسلحه توپ و تفنگ به جان مردم می‌افتد، با این اسلحه می‌شود مقابله کرد ولی اگر شما به جای او نشستید، اسلحه شما ایمان وعقاید مردم است که به جان مردم می‌اندازید. با این اسلحه نمی‌توان به راحتی مقابله کرد و لذا دین و ایمان مردم به بازی گرفته می‌شود.

منبع : دکتر صادق طباطبایی - خاطرات سیاسی اجتماعی (1) - نشر عروج (وابسته به موسسه نشر و تنظیم آثار امام )- تهران - 1387 - صفحه 27.

حالا ببینم کدوم پفیوز میخواد تا آخر ماه از نظر بنزین خودکفا بشه؟

تبریک میگم، واردات بنزین هم به ایران تحریم شد. حالا ببینم اون پفیوزی که میگفت اگه جامعه جهانی همین الان ما رو از نظر بنزین تحریم کنه، ما تا پایان ماه قادر خواهیم بود که تمام بنزین کشور رو تولید کنیم، چه غلطی میخواد بکنه!؟ اون احمق الاغی که میگفت دختر 16 ساله تو زیر زمین خونه اش انرژی هسته ای تولید کرده، یا مثلا ما الان جزو پیشگامان سلول بنیادی هستیم، چه شکری میخواد بخوره!؟ این وطن فروشان بی ناموس بی غیرت هیچ تعهد و تعصبی نسبت به ایران و ایرانی ندارند و از فرداست که تمام سنگینی این بار تحریمها روی دوش این ملت بیفته. امیداوارم که زودتر از خواب خرگوشی بیدار بشیم و بساط این لجنها رو جمع کنیم. آدم کشورهای دیگر رو میبینه واقعا حرص میخوره. مثلا کشوری مثل مالزی که نمیدونم شاید اصلا نفت هم نداره، شرکت نفت بسیار قدرتمندی داره که به راحتی میتونه تمام ایران رو اداره کنه. امیدوارم زمانی که این ا.ن و خ.ر میخوان محاکمه کنند، برای چند روز بدنش دست من تا تلافی یه ملت رو سرشون در بیارم. خدار رو چه دیدی، شاید شد!

بالاخره سگ دستگاه قضایی به پارس کردن افتاد

صادق لاریجانی که به مانند یک عروسک خیمه شب بازی هر از گاهی دمی می جنباند و بعضی وقتها هم دستمال خدمت خ.ر میبرد، بالاخره دیگه طاقتش تموم شد و حمله به برادر رو تاب نیاورد و شروع به دندان نشان دادن و پارس کردن کرد و برای دولت کودتا خط و نشان کشید که اگه این دفعه دور و بر مجلس بگردید، خودم رسما میافتم دنبالتون و تا با دندون یه تیکه از گوشتتون رو نکَنم، ول کن معامله نیستم! امروز صادق خان لاریجانی دست زد به یه حمایت همه جانبه از برادر عزیزش که همان سگ زرد مجلس است. این دوملعون با یک لاریجانی دیگه جزو کسانی هستند که خون این ملت رو در شیشه ریخته اند و حقوقشان را زیر پا له کرده اند. امیدوارم که سران این جکومت فاسد هر چه زودتر به سزای اعمالشان برسند.

هر وقت قاطرها توانستند پرواز کنند، جناب ا.ن می تواند باز هم رییس جمهور شود!

نخست اینکه باید از همین جا سلام عرض کنم خدمت خانواده همه شهدا و به خصوص خانواده جلایی پور. به نقل از وبلاگ عروسشان آمده که 5 تا نره خر ریختن داخل خانه و هیچ حرمتی را نگه نداشته اند. یورش برده اند به خانه و زیر و زبر خانه آقای جلایی پور را گشته اند. بعد هم نعره زنان گفته اند که: "خیالتان راحت! احمدی نژاد دوره سوم هم رییس جمهور خواهد شد". زهی خیال باطل! احمدی گشاد که سهل است! خ.ر هم این آرزو را با خود به گور خواهد برد. هر وقت لاک پشتها توانستند در دوی سرعت مقام بیاورند، آن وقت است که ا.ن میتواند سه باره رییس جمهور شود! هر وقتی قاطرها توانستند پرواز کنند و لاشخورها شکار کنند، آن وقت است که جناب ا.ن می تواند باز هم رییس جمهور شود!


امیدوارم هر روز یکی از سبزها خود را نقد کند

امروز با خواندن نامه مصطفی تاجزاده مو به تنم راست شد. چقدر جرات و چقدر بزرگی و شجاعت در این مرد وجود داشت و من ندیدم. مرحوم آیت الله منتظری خود را نقد کرد. نتیجه اش چه شد؟ ایشان از داخل این حکومت فاسد رانده شدند و در آغوش صمیمی مردم قرار گرفتند. دقیقا عین همین ماجرا برای آقای تاجزاده در حال اتفاق افتادن است. با این نامه امروز، ایشان گذشته خود را به چالش کشیدند، ایشان توجیه نکردند و با دلیری تمام گفتند که اشتباهاتی را در اول انقلاب مرتکب شده بودند که ایکاش نمیشدند. ایشان در قسمتی از نامه خود به صراحت میگویند: " اگر در پيشگاه نسل جديد به آن خطاها اعتراف نكنيم، آن گاه مجال براي ظهور كساني مهیا مي‌شود كه همان لكه‌‌هاي تاريك را چنان بسط مي دهند و چنان نسبت به گذشته فرافكني مي كنند تا خطاهاي به مراتب هولناك‌تر خود را بپوشانند". ایشان راه حل را در اعتراف کردن به پیشگاه مردم میدانند نه اینکه فرار از آن و بی پاسخ رها کردن آنها. امیدوارم هر روز بیش از پیش بشنویم که یکی از سبزها خود را نقد کرده است، با همه احترامی که برایشان قائلم و مقاومتشان را می ستایم.

حمله همزمان بربرها و مغولها به دفتر علمای سبز

همانطور که در خبرها آمده، دیشب در قم به خانه های آیت الله صانعی و مرحوم آیت الله العظمی منتظری حمله شده است. بنده که اول این خبرها و فیلمها را خواندم و دیدم گفتم: "خب، این که کاملا عادی است. این بنده های خدا همیشه مورد عنایت بوده اند و چیز جدیدی نیست". تا امروز که عکسهای مربوط به این قوم وحشی را دیدم، فهمیدم که اشتباه میکردم! این برادران اوباش بسیجی آنقدر وحشیانه رفتار کرده اند که نگو و نپرس! خدایی باید یه دست مریزاد حسابی به این خ.ر گفت که با این خ.ریتش چطوری تونسته همچین سگهای هاری رو پرورش بده!؟ انصافا این سگهای هار و درنده عرزشی چیزی از مغولها و بربرها کم ندارند که هیچ، میتوانند در وحشیگری الگویی باشد برای آنها! آقا باورت نمیشه! یارو به پنکه سقفی هم رحم نکرده بود و هر سه تا پره اش رو خم کرده بود. آنقدر هار شده بودند که به عکس خمینی کبیرشان هم رحم نکردند. دوستان خواهشا اگر روزی خدای ناکرده مجبور شدید به سمت این اوباش بروید، اول مطمئن شوید که قبلا خود را نسبت به هاری واکسینه کرده اید.

نکته: شایعاتی هم هست که میگه خ.ر خودش در یک دیدار محرمانه از سگهاش خواسته که این اوباش گری ها رو راه بیندازند.


سازی نوین و دلنواز در موسیقی برای جلای روح

روح نواز است.



پیروزی بزرگ ملت سبز ایران در 22 خرداد بر همه آزادگان مبارک باد.

آسید علی! ببینم برای 22 خرداد کدام انگشتر را به دست میکنی!

یادتان هست که خامنه ای بعد از 22 بهمن 88 انگشتر همیشگی خود را با انگشتر حدیدی که رویش نوشته بود "یا ظافر" عوض کرد؟ خیلی جالب است بدانید که انگشتر حدید را امام علی (ع) در جنگ با دشمنان استفاده میکردند. چند نکته در اینجا قابل ذکر است که اولا یا خامنه ای واقعا خود را امام علی (ع) میداند و به هیچ وجه هم از خ.ر شیطان پیاده نمیشود، انگار اصلا خودش ذاتا خ.ر شیطان است و یا اینکه کاملا دچار توهم شده و به یک نوع بیماری روانی حاد دچار شده است که علاجش تنها با مخ به زمین خوردن است. دوم اینکه روی انگشتر نوشته است "یا ظافر". دقیقا به این می ماند که یزید ملعون بگوید: "خدایا کمکم کن حسین را بکشم". یا مثل اینکه قاتلی در هنگام جنایت از خداوند طلب یاری کند! خنده دار است!نه!؟ نکته بعدی که میخواهم بگوییم، سوالی ست که شخصا دوست دارم از مقام ملعون عظما بپرسم: "آیا فکر میکنی بعد از 22 خرداد باز هم انگشتی برایت باقی خواهد ماند تا انگشتری در آن بیندازی؟" حالا بماند که اگر تمام انگشترهای دنیا که رویشان آیه های شربفه قرآن را نوشته باشند را هم به دست کنی، باز هم محکوم به نابودی هستی و باید بروی. مگر میشود در جنایت و ناحقی کردن از خداوند امید یاری داشت!؟ آخر مردک خ.ر چرا اینقدر تو نفهمی!؟

ضمنا 22 خرداد فراموش نشود. باید خارج از فضای مجازی اطلاع رسانی کرد. باید به همدیگر جرات و قوت قلب بدهیم. به خدا ما پیروزیم. ذره ای شک ندارم. همواره وعده و سنت خداوند پیروزی حق بر باطل بوده و این تغییر ناپذیر است. باید از شعار نوسی، تلفن، اس ام اس، الله اکبرهای شبانه و اعلامیه برای اطلاع رسانی استفاده کرد. باید در همه جا، زمان و مکان راه پیمایی ها را ذکر کرد. فقط 2 روز زمان باقی مانده. رسانه شمایید.

علی مطهری، مردی که یکبار به نعل می کوبد، یکبار به میخ

همگی ما با اندیشه های درهم و برهم علی مطهری کم و بیش آشنا هستیم. مردی از پدری که چشم در چشم ملت نگاه کرد و به آنها گفت: "پدران شما احمق بودند آیا شما هم احمق هستید؟" اسم این آدم را میگذارند معلم شهید اخلاق مرتضی مطهری! از پدری با این درجه اخلاقی فرزندی اینچنین بعید نیست.

علی مطهری از یک طرف فریاد حق طلبی اش گوش فلک را کر کرده و از طرف دیگر کنار قاتل زمان، خامنه ای، مینشیند و برای او مجیز خوانی میکند. این آدم در تمام دورانی که من به یاد دارم یکی به نعل کوبیده یکی به میخ! میآید و در برنامه های مزخرف تلویزیون ضرغامی دم ازآزادی بیان و حق مردم میزند ولی خودش ریشه در ظلم دارد و از مسبب اصلی این همه جنایت تمام قد حمایت میکند. دیروز مراسم خمینی بود (14 خرداد) و مطمئنا شما هم از گندکاریهای ا.ن و خ.ر خبردارید. امروز علی آقای مطهری متنی منتشر کرده که بازهم حکایت از سیاستهای یک بام و دو هوای این فرد دارد. در قسمتی از متن می نویسد که همه این کارها و ظلمها زیر سر این احمدی نژاد است و در جایی دیگر موسوی و کروبی را سران فتنه مینامد و میگوید اگر آنها را محاکمه کرده بودیم الان احمدی نژاد جرات این همه جولان دادن را نداشت.

از همه این حرفها بنده تنها به یک نتیجه میرسم که این آقا اصلا به حق و راستی کار ندارد. ایشان یک سری قانون و بت برای خود دارد. مثلا از احمدی نژاد متنفر است پس به او میتازد و در این بین کمی هم از حق ملت حرف میزند تا عوام فریبی کند. یا مثلا در جایی دیگر از موسوی و کروبی، که همگی میدانیم دارند از حق دفاع میکنند، انتقاد میکند که کاملا در تناقض با حرفهای دیگرش در زمینه حقوق ملت است. این آدم در زندگی بتی هم دارد به نام خامنه ای، که حاضر است تمام حقایق عالم هستی را زیر پا بگذارد ولی کسی به بتش چپ نگاه نکند. هر چند که امروز در نوشته اش کمی هم به طور غیر مستقیم از خ.رش انتقاد کرد ولی بیش از این نمیتوان از این موجود انتظار داشت. اینها همگی دست آموزان این ولایت مطلقه هستند که در نهایت امر باید به سمت متولی خود برگردند و آبی از اینها برای ما گرم نخواهد شد (هرچند که انتظارش را هم نداشتیم).

نقدی بر نیک آهنگ کوثر، کسی که فقط ادعا دارد می فهمد

این نخستین باری است که تا این اندازه تند نسبت به یک به ظاهر همراه مینوسم، درباره نیک آهنگ کوثر. گاهی از اوقات فکر میکنم این انسان اصلا نمیداند که چه میگوید و گاهی اوقات هم فکر میکنم که دروغگوییش به راستگوییش میچربد. حالا بماند که گاهی اوقات فکر میکنم این فرد ازبیخ با حکومت ایران دستش در یک کاسه است. به یکی میگوید تو فلان طوری، به دیگری میگوید تو باید این کار را میکردی آن یکی راه غلط بود، بعد کمی پا را فراتر میگذارد و به بعضی ها میگوید سبزالهی. در آخر هم شروع به سفسطه بازی میکند و شعار میدهد: "سبزالهی میمیرد، منطق نمیپذیرد". میخواهم از شما بپرسم که آیا موسوی در این مصاحبه آخر خود با سایت کلمه به زلالی آب صحبت کرد یا نکرد؟ به وضوح گفت که منظور از بازگشت به دوران طلایی، یادآوری اهداف اولیه انقلاب است (همان آزادی و استقلال) و نه بازگشت به آن زمان (جناب کوثر یک کارتون مضحک در این باره کشید). میرحسین در جایی دیگر به وضوح میگوید که خمینی معصوم نبوده است و در جایی دیگر به صراحت اعلام میکند که در حال حاضر که زمین و زمان اعم از خود حکومت (دادستان تهران که با همین حربه دام پهن کرده است) و غیرحکومت (که حق دارند) دارند از خمینی انتقاد میکنند، زمان مناسبی برای نقد نیست و طبیعتا مورد سوء استفاده قرار خواهد گرفت و ریشه های جنبش به راحتی توسط این حکومت زده خواهد شد. آیا درک این موضوع واضح برای فردی که خود را به اصطلاح روزنامه نگار میداند خیلی سخت است!؟ اگر واقعا کسی این مواضع روشن را درک نمیکند بهتر است برود و یک سوپرمارکت باز کند و ماش و عدس بفروشد، نه اینکه در ینگه دنیا بنشیند و ژست روزنامه نگاری بگیرد!

همین آقای نیک آهنگ کوثر آنقدر کارها و کارتونهایش کودکانه است که نمیداند (یا میداند و از عمد این طور وانمود میکند که نمیداند و یا شاید هم به قول یارو مامور جمهوری اسلامی است که اینقدر نفت در آتش میریزد) جنبش سبز و سران آن رسانه ای جز سایت کلمه و جرس و چند سایت دیگر ندارند و به همین دلیل است که با این رسانه ها مصاحبه میکنند. آنوقت این مرد بی انصاف (از نظر من
نامرد بی انصاف) می آید و کارتون میکشد که موسوی دارد در آینه با خودش مصاحبه میکند. آقای نیک آهنگ حتما انتظار دارند که موسوی و کروبی بروند و با کیهان و همشهری مصاحبه کنند! جناب کوثر شما با این سن و سالتان آنقدر کودک هستید که نمیدانید و یا نمیخواهید قبول کنید که هر حرف بدون تعمق و یا حتی هر حرف حقی که در زمان نابجا از دهان موسوی و کروبی خارج شود، چه عواقب جبران ناپذیر و سهمگینی را برای جنبش سبز، زندانیان و مردمیکه با خون خود تا این مرحله به مبارزه ادامه داده اند، در پی خواهد داشت و چه جوانان نازنینی را به سینه قبرستان خواهد فرستاد و مادران را به عزای فرزندان خواهد نشاند. بنده به شما آقای نیک آهنگ کوثر پیشنهاد میکنم حالا که ژست خبرنگاری گرفته ای کمی هم به خودتان زحمت بدهید و بروید و ارکان این پیشه را هم بیاموزید. ضمن اینکه باید یادآور شوم اگر شما مزدور حکومت ایران هستی، بدان که نتیجه اعمالت را روزگار به تو باز پس خواهد داد. امیدوارم که کارها و حرفها و رفتارهایتان از روی نادانی بوده باشد نه علم.

جناب عظما لطفا افسار این ملیجکت را کمی محکمتر بِکِش!

امروز باز هم ا.ن ضایع شد. من واقعا در مخیله ام نمی گنجد که تا چه اندازه یک جانور میتواند کم خرد و بیشعور باشد. وقتی که به زمین خالی ورزشگاه شهر ایلام نگاه میکردم در دلم به این مردمی که در همین کوتاه مدت به این سطح از آگاهی رسیده اند، آفرین میگفتم و از طرف دیگر لعنتم را نثار این خائن ملعون وطن فروش، احمدی نژاد می کردم. بنده شخصا از جناب عظما، خ.ر، خواهش میکنم که افسار این ملیجکش را بکشد تا شاید آن ذره آبروی نداشته ایشان حفظ شود. آخر مردک، حتما مردم باید تک تک بیایند و در چشمت نگاه کنند و بگویند: "احمق! خفه شو! ما مثل خودت بیشعور نیستیم!"، هر چند که بعید میدانم که همان موقع هم بفهمی!

چهل پوستر زیبا برای 22 خرداد

لطفا اطلاع رسانی کنید و اگر می توانید این پوسترها را تکثیر و در شهر پخش نمایید. رسانه شمایید.

برای دانلود عکسها با کیفیت بالاتر لطفا روی آنها کلیک کنید.




منبع:http://freedomvoice.posterous.com/-22-164