وقتی صحنه ها و عکسهای مبارزه مردم آزادیخواه مصر را با مزدوران حسنی مبارک میبینم به ناگاه ضربان قلبم افزایش پیدا میکند. دایم با خود حرف میزنم و در دل به آنها می نازم و تحسینشان میکنم. آنقدر باشکوه است آن چادر زدنهای شبانه شان در خیابانهای قاهره که سنگ را هم به تحسین وامیدارد. وای خدایا! که چقدر خوشحالم. به مانند این است که هموطنانم در حال مبازره در برابر خامنه ای سفاک هستند. در پوست خود نمی گنجم و دایم پر از هیجانم. هر روز صبح با شور زیاد به سمت کامپیوتر میروم و منتظرم با باز شدن صفحه اینترنت، خبر سقوط مبارک را در سر تیتر خبرها ببینم و می دانم یکی از همین روزها خواهم دید.
می دانی هیجانم در چه موقع به اوج خود میرسد؟ می دانی کی ها صدای قلبم را به وضوح میشنوم؟ می دانی چه وقتهایی در اتاقم به تنهایی زار میزنم؟ دقیقا وقتی که عکسی از دخترکان خردسال مصری را پرچم بدست بر روی تانکهای ارتش مصر میبینم، بی اختیار اشک میریزم. دقیقا زمانی که ارتشیان مصر را در آغوش مردمانشان میبینم، بغضم میگیرد و هنگامی که می بینم ماشینهای ارتشی مصر سد راه مزدوران حسنی نامبارک میشوند، ضربان قلبم به اوج میرسد! با خود میگویم مگر ما در ایران ارتش و سپاه نداریم!؟ یعنی اینقدر ترس در دلشان دوانده اند که حتی حاضر به سرپیچی از مافوق هم نیستند!؟ مگر نمیگوییم که 70 درصد بدنه سپاه از مردم و با مردم هستند. پس چه شده که همگی کنج عافیت گزیده اند و مردم را به دست این اهریمنان سپرده اند. می دانی!؟ دقیقا همین لحظات که ارتش مصر سپر بلای بین مردم و مزدوران میشود، قلبم از درد فشرده میگردد و تمام لحظه های مرگ نداها و شبنم ها و سهرابها به سرعت برق از جلوی دیدگانم می گذرند. میدانی!؟ به مظلومیت ملتم و بی کسی مردمم و به بی غیرتی ارتش و سپاه کشورم گریه میکنم و با خود میگویم که آیا مردی در میان این نیروی های نظامی کشورم یافت نمی شود؟ فقط یک مرد! تنها یک مرد! آنهم برای زنده ماندن نور کم سوی امید! من این ارتش و بدنه سپاه را از این مردم و با مردم نمیدانم مگر اینکه مردی از میانشان بپا خیزد و برای دفاع از مظلوم سینه سپر کند.
می دانی هیجانم در چه موقع به اوج خود میرسد؟ می دانی کی ها صدای قلبم را به وضوح میشنوم؟ می دانی چه وقتهایی در اتاقم به تنهایی زار میزنم؟ دقیقا وقتی که عکسی از دخترکان خردسال مصری را پرچم بدست بر روی تانکهای ارتش مصر میبینم، بی اختیار اشک میریزم. دقیقا زمانی که ارتشیان مصر را در آغوش مردمانشان میبینم، بغضم میگیرد و هنگامی که می بینم ماشینهای ارتشی مصر سد راه مزدوران حسنی نامبارک میشوند، ضربان قلبم به اوج میرسد! با خود میگویم مگر ما در ایران ارتش و سپاه نداریم!؟ یعنی اینقدر ترس در دلشان دوانده اند که حتی حاضر به سرپیچی از مافوق هم نیستند!؟ مگر نمیگوییم که 70 درصد بدنه سپاه از مردم و با مردم هستند. پس چه شده که همگی کنج عافیت گزیده اند و مردم را به دست این اهریمنان سپرده اند. می دانی!؟ دقیقا همین لحظات که ارتش مصر سپر بلای بین مردم و مزدوران میشود، قلبم از درد فشرده میگردد و تمام لحظه های مرگ نداها و شبنم ها و سهرابها به سرعت برق از جلوی دیدگانم می گذرند. میدانی!؟ به مظلومیت ملتم و بی کسی مردمم و به بی غیرتی ارتش و سپاه کشورم گریه میکنم و با خود میگویم که آیا مردی در میان این نیروی های نظامی کشورم یافت نمی شود؟ فقط یک مرد! تنها یک مرد! آنهم برای زنده ماندن نور کم سوی امید! من این ارتش و بدنه سپاه را از این مردم و با مردم نمیدانم مگر اینکه مردی از میانشان بپا خیزد و برای دفاع از مظلوم سینه سپر کند.
۴ نظر:
نوشته زیبایی دارید, حتما میدانید که برای اکثر مشکلات راه حلی است و فقط بایستی راه حل و وسایل و شرایط مورد نیاز آنرا مهیا کرد. حتما شده در خانه میخواهید مثلا یک قطعه ایی را باز کنید اما نمیدانید چگونه و با چه اما شاید وسیله مورد نیاز در خانه باشد و فقط کافیست بدانید با چه و چگونه آنوقت مشکلاتتان فوری حل میشود.
در مورد ایران اسیر ما مشکل یابی قسمت مهمی است, من بعد از 30 سال بدبختی و تحقیر شدن توسط این قوم اشغالگر به این نتیجه رسیدم که ما احتیاج با باور ملی و همگانی داریم که در زیر سایه آن بتوانیم دور یکدیگر حلقه زنیم, با باور حتما هم خالق آن باور در شکل یک رهبری ظهور خواهد کرد و با داشتن یک رهبری قاطع آنوقت همه حتی نیروهای سپاه و ارتش هم به مردم خواهند پیوست. تحقق این آرزو مانند مشکل باز کردن آن قطعه که در خانه داریم است, باور چیست و رهبر یا شورای رهبری کیستند و کجایند؟
یک مهد کودک را هم نمیشود بدون رهبری و مدیریت اداره کرد. جنبش مصر هم بدون رهبری بعید نیست بدست آدمخواران اسلامخواه بیفتد و مردم مصر در آینده برای مبارک هم مانند شاه خدا بیامرز بفرستند.
با بهترین درودها بدرود
سلام
لطف دارید. درست میگویید و امیداوارم که هر جه زودتر انشاالله به نتیجه عالی برسیم و امیدوارم مصریها هم موفق باشند و اسیر حکومت دینی نشوند. من همیشه به اسلام علاقه داشتم و دارم ولی نه اسلام سیاسی آخوندی و ولایی. امیدوارم که دوباره هر چیزی برگردد سر جای خودش.
مرسی از لطف و مرحمتتان
کلاً همتون تو توهم هستین
عقلتون رو به کار بندازین
آخرتی هم هست
تو را به آیه شریفه زیر ارجاع میدهم:
صم بکم فهم لا یعقلون
و البته خداوند هرگز قوم ستمکار را هدایت نخواهد کرد آقایی که از آخرت حرف میزنی.
والله لا یهدی قوم الظالمین
حدیث معتبر از امام معصوم (ع) داریم که میفرماید: "هرکس ولایت ما را به ولایت غیر معصوم مرتبط سازند، همانا مشرک است".
حدیث معتبر دیگری هم است (اگر اشتباه نکنم) از امام حسین (ع): "هر حکومت دینی در دست غیرمعصوم، حکومت طاغوت است"
ارسال یک نظر