آری! ما بردگانیم!

تا کی سکوت!؟ زدند، گرفتند، شهید کردند و ما همچنان آرام و خمود در کنج خانه هایمان نشسته ایم، به امید فرشته ای که از غیب بیاید و آزادی را برایمان به ارمغان بیاورد. رهبران سبزمان نزدیک به دو ماه است که دربند هستند ولی انگار نه انگار! به گمانم قرار نیست که دیگر از این ملت آبی گرم شود. هنرمندانمان را در زندانها کردند، ما باز هم هنوز ساکت نشسته ایم. خودمان قرار اعتراضی برای سه شنبه ها میگذاریم ولی سر قرار حاضر نمی شویم! قبض های سرسام آور گاز و برق از راه میرسند و ما به جای آنکه متحد شویم و کاری کنیم کارستان، هجوم می بریم به اداره گاز و برق یا شکایت می بریم به فلان وکیل خائن مجلس و یا فلان رییس اداره تا شاید او دردی از ما دوا کند ولی غافل از اینکه اگر او با قاتلان این ملت هم کاسه نبود، به او ریاست نمی دادند!

دارند در استان های جنوبی آدم می کشند ولی دریغ از یک جو نوعدوستی! امروز 12 نفر را شهید کردند. میدانی یعنی چه؟ یعنی 12 انسان! 12 موجود زنده و شاید 12 نان آور خانه! ما کجاییم! "شهریاران" را چه شد!؟ میدانی خوزستان در زمان جنگ چه ها کشید؟ آیا این است پاسخ آن همه وطن پرستی و ازخودگذشتگی؟ میدانی خرم شهر هنوز ویرانه است؟ خبر از محرومان مسجد سلیمان داری؟ اگر امروز اعراب هموطن ما را می کشد مطمئن باشید فردا به در خانه هامان خواهند آمد و ما را نیز قتل عام خواهند نمود. برای این دجالان، ترک و لر و کرد و گیلک و بلوچ و شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی ندارد. همه ما برای آنها یکی هستیم، برده! آری! ما بردگانیم! و تا زمانیکه در خواب بمانیم، همیشه برده خواهیم ماند!

هیچ نظری موجود نیست: