فردا (28 آذر ماه 1388) سی امین (30) سالگرد اسارت عباس امیرانتظام است. فردی که سی سال است در زندانهای حکومت فاسد ایران در اسارت به سر میبرد. آیا واقعا ایشان جرمی مرتکب شده اند که مستحق 30 سال دربند بودن باشند؟
"عباس امیر انتظام (۱۳۱۱-)، معاون نخستوزیر در دولت موقت مهدی بازرگان است. امیرانتظام اولین و قدیمی ترین زندانی سیاسی بعد از انقلاب ایران محسوب میشود که از تاریخ آذر ماه 1358 تاکنون در حبس به سر میبرد. وی تا قبل از محکومیتش سفیر ایران در اسکاندیناوی و سخنگوی دولت موقت مهدی بازرگان بوده است."
۲۷ آذر ۱۳۵۸ عباس امیرانتظام به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی سیا و ارتباط پنهانی با آمریکا از سوی دادستانی کل کشور بازداشت شد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تأکید داشتند اسناد و مدارک زیادی دال بر ارتباطهای سری امیرانتظام با آمریکاییها در اختیار دارند.
در جریان محاکمه وی، شیخ علی تهرانی با انتشار نامهای خطاب به بنی صدر-رییس جمهور وقت- در ۱۵ فروردین ۶۰ خواستار مداخله وی در دادگاه غیر قانونی امیر انتظام شده بود. در خلال دستگیری و محاکمه امیرانتظام، احزاب و گروههای چپ برای تخریب چهره وی و دولت موقت بازرگان، با انتشار مقالات و بیانیههایی روی جاسوسی امیرانتظام تمرکز زیادی کردند. با این حال طبق گفتههای فرشته بازرگان، دختر مهدی بازرگان، تنها دغدغه مهدی بازرگان تا واپسین روزهای عمرش مساله زندانی بودن امیرانتظام بوده که او را رنج میداده است و مساله آزادی امیرانتظام را، به عنوان آرزویی ناکام یاد میکردهاست.
وی در تاریخ ۲۸/۹/۱۳۵۸ به اتهام توطئه برای انحلال مجلس خبرگان، مخالفت با نظام ولایت فقیه، تلاش برای ایجاد اختلاف بین فلسطینیان و لیبیاییها با ایران، فراری دادن سران رژیم سابق و ارائه اطلاعات سری به آمریکائیان دستگیر و پس از ۴۵۴ روز بازداشت در سلول انفرادی، در دادگاه ویژه انقلاب بدون حضور وکیل و هیئت منصفه به اعدام محکوم شد که با تلاش مهدی بازرگان به حبس ابد تقلیل یافت. وی هم اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت خود میباشد. او در تمامی این سالها خواستار برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثیت خویش است.
محاکمه او یکی از جنجالی ترین دادگاههای پس از انقلاب بوده است. او از اولین زندانیان سیاسی محبوس در اولین پس از انقلاب بود. او از منابع گزارش گالیندوپل (نماینده کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل) در سال ۷۰ پیرامون وضعیت حقوق بشر در زندانهای ایران بودهاست. در خواست وی برای برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثت هم از سوی مقامات رد میشود. او توصیه مقامات قضایی برای نوشتن درخواست عفو در ابتدای دهه هفتاد را رد میکند، اما به تعبیر خودش چند سال بعد از اوین اخراج میشود.
پس از ترور اسدالله لاجوردی زندانبان معروف، وی در مصاحبهای که شهریور ۷۷ با رادیو آمریکا داشت، لاجوری را «جلاد» نامید و به انتقاد از عملکرد لاجوردی پرداخت. این مصاحبه منجر به تشکیل پروندهای جدید علیه وی با شکایت خانواده لاجوردی به اتهام «تهمت» و مدعی العموم به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» شد و در سال ۷۹ مجدد به اوین بازگردانده شد. اولین جلسه دادگاه وی در ۲۳ خرداد ۸۵ برگزار شد. او در دادگاه تاکید کرد :«هرآنچه در مصاحبه سال ۷۷ گفتم، حقیقت است.» دستگاه قضایی چندی بعد علیرغم زندانی کردن وی، این پرونده را بست.
سال ۱۳۸۲ امیرانتظام در نامهای و مقالهای مجموع تجربیات و مطالعات خود را در جزوهای با عنوان رفراندوم نوشت. بعد از انتشار این مقاله بار دیگر او راهی زندان شد. سومین دوره زندانی که در اردیبهشت سال ۸۲ با انتشار طرح رفراندوم برای تعیین حکومت به آن گرفتار شد، مهرماه سال گذشته و در زمانی متوقف گردید که به گواه پزشکان انواع بیماریها و نیاز به عمل جراحی فوری ماندن وی را در زندان غیرممکن کرده بود. او اکنون رسما هنوز یک زندانی است که در مرخصی استعلاجی به سر میبرد و هر روز ممکن است بر اساس نظر دستگاه قضا به زندان بازگردانده شود.
منبع: ویکیپدیا
در جریان محاکمه وی، شیخ علی تهرانی با انتشار نامهای خطاب به بنی صدر-رییس جمهور وقت- در ۱۵ فروردین ۶۰ خواستار مداخله وی در دادگاه غیر قانونی امیر انتظام شده بود. در خلال دستگیری و محاکمه امیرانتظام، احزاب و گروههای چپ برای تخریب چهره وی و دولت موقت بازرگان، با انتشار مقالات و بیانیههایی روی جاسوسی امیرانتظام تمرکز زیادی کردند. با این حال طبق گفتههای فرشته بازرگان، دختر مهدی بازرگان، تنها دغدغه مهدی بازرگان تا واپسین روزهای عمرش مساله زندانی بودن امیرانتظام بوده که او را رنج میداده است و مساله آزادی امیرانتظام را، به عنوان آرزویی ناکام یاد میکردهاست.
وی در تاریخ ۲۸/۹/۱۳۵۸ به اتهام توطئه برای انحلال مجلس خبرگان، مخالفت با نظام ولایت فقیه، تلاش برای ایجاد اختلاف بین فلسطینیان و لیبیاییها با ایران، فراری دادن سران رژیم سابق و ارائه اطلاعات سری به آمریکائیان دستگیر و پس از ۴۵۴ روز بازداشت در سلول انفرادی، در دادگاه ویژه انقلاب بدون حضور وکیل و هیئت منصفه به اعدام محکوم شد که با تلاش مهدی بازرگان به حبس ابد تقلیل یافت. وی هم اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت خود میباشد. او در تمامی این سالها خواستار برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثیت خویش است.
محاکمه او یکی از جنجالی ترین دادگاههای پس از انقلاب بوده است. او از اولین زندانیان سیاسی محبوس در اولین پس از انقلاب بود. او از منابع گزارش گالیندوپل (نماینده کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل) در سال ۷۰ پیرامون وضعیت حقوق بشر در زندانهای ایران بودهاست. در خواست وی برای برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثت هم از سوی مقامات رد میشود. او توصیه مقامات قضایی برای نوشتن درخواست عفو در ابتدای دهه هفتاد را رد میکند، اما به تعبیر خودش چند سال بعد از اوین اخراج میشود.
پس از ترور اسدالله لاجوردی زندانبان معروف، وی در مصاحبهای که شهریور ۷۷ با رادیو آمریکا داشت، لاجوری را «جلاد» نامید و به انتقاد از عملکرد لاجوردی پرداخت. این مصاحبه منجر به تشکیل پروندهای جدید علیه وی با شکایت خانواده لاجوردی به اتهام «تهمت» و مدعی العموم به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» شد و در سال ۷۹ مجدد به اوین بازگردانده شد. اولین جلسه دادگاه وی در ۲۳ خرداد ۸۵ برگزار شد. او در دادگاه تاکید کرد :«هرآنچه در مصاحبه سال ۷۷ گفتم، حقیقت است.» دستگاه قضایی چندی بعد علیرغم زندانی کردن وی، این پرونده را بست.
سال ۱۳۸۲ امیرانتظام در نامهای و مقالهای مجموع تجربیات و مطالعات خود را در جزوهای با عنوان رفراندوم نوشت. بعد از انتشار این مقاله بار دیگر او راهی زندان شد. سومین دوره زندانی که در اردیبهشت سال ۸۲ با انتشار طرح رفراندوم برای تعیین حکومت به آن گرفتار شد، مهرماه سال گذشته و در زمانی متوقف گردید که به گواه پزشکان انواع بیماریها و نیاز به عمل جراحی فوری ماندن وی را در زندان غیرممکن کرده بود. او اکنون رسما هنوز یک زندانی است که در مرخصی استعلاجی به سر میبرد و هر روز ممکن است بر اساس نظر دستگاه قضا به زندان بازگردانده شود.
منبع: ویکیپدیا
۲ نظر:
پس کتابی ازقوانین حقوق بشرمیتواندبنویسد
سلام
بیشتر از سی سال پیش خونهای ملت ما درخت استقلال ، ازادی ، جمهوری اسلامی را میوه دا ر کرد ولی متاسفانه رهبران ما غصهٔ پول چینی ها و معاملات با اینها را میخورند و یا اینکه غصهٔ. این فلسطینیها و یا بدتر از همه حزب الهی ها را میخورند . هرکس ریش داره با یک اسلحه ادعای اسلامی بودن میکنه . من هزار با ر برای جمهوری اسلامی حقیقی جان میدهم ولی حاضر نیستم یک قطره خون برای این اسلام خراب کنها بدهم . امیدوارم این رهبران ما در روز سال گرد انقلاب فریاد االله و اکبر های مردم را دلیل بر اغتشاشگری تعبیر نکنند همین الله و اکبر های مردم بود که رهبران ما را بر کار گزا شت . بنده سی سال پیش در مدرسهٔ طلاب قم درس خواندم و دو سال و نیم زندان شاه بودم . الله و اکبر
ارسال یک نظر