آقای محسن رضایی! دست از این همه حماقت بردار

واقعا من موندم از دست این محسن رضایی! آخه یکی نیست به این مردک بگه که آخه خجالت هم خوب چیزیه! مرد ناحسابی! آدم ناموس فروش که ناموست (رای ملت) رو به حکم ولی جور به هیچی فروختی! ای چوب دو سر نجس! حالا بعد از اون خیانت بزرگ به اعتماد و رای مردم، میخوای بازم خوش رقصی کنی واسه آقات!؟ اگه موسوی و کروبی میخواستند مثل توی بی جنم که بعد از انتخابات زدی به چاک و رفتی تو سوراخ ولایت قایم شدی، به رای مردم خیانت کنند که تا اینجای کار مردانه روی حرفشون نمیاستادند و این همه مصیبت رو به جان نمی خریدند. اگر قرار بود میرحسین موسوی و مهدی کروبی یه آرای این قوه قضائیه غیر مستقل و وابسته تن در بدهند که ماه به ماه بیانه و پیام نمیدادند که آی ملت اینها فلان هستند و بهمان هستند. این همه از این احمق روزگار، صادق لاریجانی، انتقاد نمی کردند. حالا تو از یه جهنم دره ای از بیت رهبری صدات در اومده که میگی رفتن به دادگاه جمهوری اسلامی افتخار داره و موسوی و کروبی باید با افتخار بروند به این بیدادگاه های حکومت فاسد و تازه به حکم قضات خود فروخته حکومتی تمکین هم بکنند.

محسن جان! اگه وجدان نداری، که نداری، و اگر از روی مردم شرم نمیکنی لااقل به خاطر بچه هات که تو اجتماع سرافکنده و خجل نباشند دست از این کارهات بردار. آقا محسن! برادر بزرگتر و نادان و بی خرد من دست از این حماقتها بردار و اینقدر نمک به زخم این ملت مظلوم نپاش. بد میبینیها! ببین کی گفتم بهت! هنوز مردم ما گندکاریهای دوران جنگ که با کارهای احمقانه تو پیش آمده است رو از یاد نبرده اند ها! از ما گفتن بود! خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال.

هیچ نظری موجود نیست: