کجایند کسانی که بیانیه های میرحسین را مسخره می کردند!؟

کجایند آن عده ای که همواره در حال بد و بیراه گفتن و تمسخر بیانیه های میرحسین بودند!؟ چرا دیگر صدایشان در نمیاید!؟ یادم هست هر زمانی که میرحسین یک بیانیه میداد، عده ای دست به لودگی میزدند و ایشان را تمسخر میکردند و میگفتند که موسوی کاری جز بیانیه دادن بلد نیست. الان بیشتر از چند ماه است که خبری از ایشان نداریم ولی دریغ از یک حرکت منسجم و درست و حسابی! سئوالم از این جماعت به اصطلاح منتقد این است که آیا هنوز قدرت بیانیه های موسوی را انکار می کنند و این حرکت بخردانه ایشان را مورد تمسخر قرار میدهند؟ امیدوارم این زودباوران پی برده باشند که همین بیانیه ها و پشتیبانی کردن از رای ملت بود که نیروی محرکه جنبش سبز را تامین می کرد. ببینید که چگونه ساکت و سر در لاک فرو رفته شده ایم و سرمان را در برف فرو برده ایم! حتی دیگر حاضر نیستم برای آزادی رهبران جنبش سبز حرکتی حتی جزیی انجام دهیم. تا قیام قیامت هم که در این خمودی بماینم، چیزی عایدمان نمی شود. اوضاع بدتر می شود که بهتر نه! به زودی خود را اسیری خواهیم یافت در خاورمیانه آزاد.

آسوده بخوابیم که هموطنانمان آواره کوچه و خیابانند!

مزدوران ریاکار ولایت وقیح در حال جمع آوری کمکهای مردمی برای قحطی زدگان سومالیایی می باشند ولی هنوز برای دیدن فقر ملت خود نیاز به عینک ته استکانی دارند. از آسیا تا آفریقا را می بینند و به دادشان میرسند ولی از بیت رهبری قادر به دیدن خیابانها و پارکهای تهران و دیگر شهرهای ایران نیستند. خانواده هایی که بر اثر فقر در خیابان خیمه زده اند و دادرسی ندارند. به علت نداشتن توانایی مالی در پرداخت اجاره خانه، با خانواده خود در خیابان ها آواره اند و سرگردان. مردمانی که از همین خاکند ولی باید گرسنه سر بر زمین بگذارند. حال بماند که با این همه گرگ در خیابان، معلوم نیست که قرار است چه بر سر زن و فرزندانشان بیاید! وای بر این خامنه ای! وای بر این حکومت! و البته صد وای بر ما ملت در خواب خوش غنوده.

من هرگز مخالف کمک به مردم قحطی زده و ستمدیده نیستم. صد البته که این وظیفه انسانی و دینی ماست که به هر فقیر مظلوم ستمدیده کمک کنیم. انسانیت حکم میکند که بی تفاوت از کنار این مسئله نگذریم، ولی آیا ما در ایران خودمان کم گرسنه داریم!؟

آیا هنوز اتفاقی نیفتاده است!؟

اول قرار بود که اگر موسوی و کروبی را گرفتند، ما کاری کنیم کارستان و قیامت و از این حرفها. ولی وقتی که در حبس افتادند ما با خود گفتیم که فعلا اتفاق خاصی نیفتاده است! با این سهل انگاری خود باعث شدیم تا مزدوران و قاتلان ولایت وقیح گستاخ تر از قبل شوند و فکر محاکمه این دو تن را در سر بپرورانند. مطمئن هستم که اگر قرار باشد این درندگان دست به این کار بزنند، ما باز هم سر خود را مثل کبک در برف فرو خواهیم برد و خواهیم گفت که هنوز اتفاقی نیفتاده است! باید از روی شهدامان شرمنده باشیم که این چنین سست و بی اراده ایم.

اگر سوریه در اروپا واقع می شد، باز هم اوضاع اینچنین باقی می ماند!؟

ماه مبارک رمضان بر همه، به خصوص بر ملت آزاده سوریه مبارک باد. مردمانی که ترس در بینشان مفهومی ندارد و تنها می توان آن را در فرهنگ لغت جستجو کرد. مردمانی که با این همه ددمنشی اسد و یارانش دست از آزادیخواهی و عدالت طلبی برنداشته اند. مردمانی که به آزادگی مفهومی تازه بخشیده اند، درود بر شرف و همت و غیرتشان! اینان ماه رمضان را با خون شروع کرده اند اما امید آن دارم که با نصرت و پیروزی به پایان ببرند. وای بر این مزدوران اسد! وای بر خود اسد و لعنت بر پدرش! وای بر حرامیانی که با کمک قاتلان تحت امر ولایت وقیح دست به چنین جنایاتی میزنند و آنگاه خود را رستگاران عالم میدانند.

به راستی این همه دست روی دست گذاشتن دولتهای به ظاهر آزادیخواه و دموکرات برای چیست!؟ مگر نه اینکه ادعای حق طلبیشان گوش فلک را کر کرده است!؟ بعد از حدود 5 ماه از تظاهراتهای گسترده در سوریه این دولتهای بزرگ تنها به چند اطلاعیه و پیغام بسنده کرده اند! نمی دانم آیا اگر این جنایات بغایت هولناک در قلب اروپا رخ می داد باز هم این دولتهای به ظاهر آزادیخواه سکوت می کردند!؟ و یا به مانند کزوو در زمانی کوتاه به نتیجه لازم میرسیدند و جلوی جنایت را می گرفتند!؟ لعنت بر این همه تبعیض و تزویر و ریا!