نیک آهنگ کوثر، گرگی در لباس میش!

این به اصطلاح انسان همواره در صدد تمسخر دیگران بوده تا انتقاد. همیشه با کارتونهای سخیف و بی محتوای خود به بدنه جنبش سبز ضرباتی را وارد کرده که باعث تحسین دشمنان این جنبش مردمی شده است. شاید بهتر است او را یک ستون پنجم در داخل جنبش بدانیم تا یک منتقد خیرخواه. اگر با دقت کارهای این "هنربند" را زیر نظر بگیرید، خواهید دید که نه تنها از نظر محتوا بی ارزش هستند بلکه به قدری کینه توزلنه و احمقانه هستند که هر انسان عادلی را دل شکسته می کنند.

بنده شخصا با برخی از دیدگاه های سید محمد خاتمی درباره این "نظام"، اختلاف نظر شدید دارم ولی هرگز به خود این اجازه را نداده ام که ناعادلانه و خصمانه از ایشان انتقاد کنم. در این چند ماه نزدیک به انتخابات، خاتمی همواره یک حرف را زده و هیچگاه خواسته اش تغییری نکرده است. همیشه بیان کرده که ابتدا باید شرایط مد نظرش تحقق یابد و بعد در انتخابات شرکت نماید. البته همه ما می دانیم که شرایط ایشان هرگز از طرف حکومت مهیا نخواهد شد چرا که در این نظام فاشیستی برگزاری انتخابات آزاد بسان یک لطیفه می ماند تا واقعیت. حال شما کمی به کارهای گستاخانه "بد آهنگ" در این مورد رجوع کنید و ببینید که همواره پایش را از گلیم ادب و انتقاد فراتر گذاشته و خاتمی را به باد توهین گرفته است. البته ناگفته نماند که ایشان در مورد موسوی، کروبی و سایر اعضای سرشناس جنبش سبز نیز همین سیاست مذبوحانه را دنبال نموده اند.

اگر به کامنت های ایشان در جواب کاربران سایتش نگاهی بیندازید، به لحن کودکانه و لجوجانه این فرد پی خواهید برد که حتی برای مراجعه کنندگتن سایت خود نیز احترامی قائل نیست. این فرد با چند روز زندان رفتن، خود را یک فرد کاملا سیاسی و آگاه به مسائل روز سیاست میداند و همه را بدهکار خود. ولی باید به یادش آورد، آن روزی را که با چه لحن ملتمسانه ای در روزنامه از ولی وقیح و نظام فاشیستی اش طلب عفو میکرد تا مبادا دوباره راهی زندان شود. کسی که الان هیچ تصویر درستی از شرایط داخل ایران ندارد، چطور به خود این جرات را می دهد تا کسانی که وفادار بودنشان به مردم ثابت شده است را مورد تمسخر قرار دهد! فردی که روزی بخشش را از نظام ولایی اشغالگر ایران گدایی میکرد، اکنون کسانی را که برای ایران خون دل ها خورده اند را مزدور و دستمال به دست می نامند! برای اثبات این ادعا کافیست به کارهای ایشان دوباره نگاهی بیندازید تا موضوع برایتان کاملا روشن گردد.

شرکت در انتخابات، حماقت از نوع ایرانی

تا زمانی که در کشور شرایط برای انتخابات آزاد مهیا نشود، شرکت در انتخابات در ایران تنها به خودکشی میماند. هر چند که قبل از برگزاری هر انتخابات آزادی در رابطه با مجلس و یا ریاست جمهوری باید ابتدا "نوع نظام حاکم بر کشور" بر مبنای رای مردم مورد ارزیابی قرار بگیرد تا مشخص گردد که آیا اصلا این حکومت مشروعیت دارد یا خیر!؟ چطور امکان دارد که بیش از 30 سال از عمر یک حکومت بگذرد ولی حتی یک نظرسنجی ساده هم در مورد مشروعیت آن حکومت به عمل نیاید! کدام جمهوری واقعی را سراغ دارید که هر منتقدی را در بند و هر مخالفی را اعدام نماید!؟ در کدام کشور دموکراتی هنرمند یک کشور را در زندان محبوس می کنند و او را از ادامه کار هنری اش محروم می نمایند!؟

در هیچ شرایطی نباید در بازیهای کثیف این حکومت شرکت کرد مگر اینکه ابتدا در مورد مشروعیت این حکومت شفاف سازی صورت گیرد. شرکت در هر یک از انتخاباتهای آینده در نظام فعلی ایران مطمئنا یک حماقت است، حماقت. در تنها موردی که از رای دادن در این نظام سراپا فساد ولایت وقیح پشیمان نیستم، همان انتخابات ریاست جمهوری 88 است که بر همگان مشخص شد این حکومت به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست. انتخاباتی که در آن جهانیان حساب مردم ایران را از حکومت آن جدا نمودند و دانستند که این حکومت حتی در بین مردم ایران نیز منفور و مهجور است.

18 تیر، روز خیزش جنبش دانشجویی گرامی باد

فردا سالگرد 18 تیر ماه است. ماهی که نامش با دانشجو گره خورده و یادآوری این تاریخ لرزه بر اندام علیل دیکتاتور حقیر ایران می اندازد. روزی که جوانان دانشجوی ما را به خاک و خون کشیدند و به نام خدا به قتل رساندند. روزی که ولی وقیح کوته بین این حکومت جائر در جمع مزدوران خود اعلام کرد: "حتی اگر عکس مرا هم پاره کردند شما عکس العملی از خود نشان ندهید". می بینید که چه اندازه است درجه این حماقت!؟ حتی عکس خود را هم مقدس می پندارد! جباران زمان بدانند که این آتش حق طلبی مردم ایران و بخصوص دانشجویان این مملکت، خاموش شدنی نیست. خائنین بدانند که باید به فکر آینده خود باشند و بر این حاکم فاسد و وعده هایش تکیه نکنند که اتکا به این جانیان بسان ساختن خانه بر روی آب است. 18 تیر ، روز خیزش جنبش دانشجویی را گرامی می داریم.