با تمام وجود همه انتخابات های پیش رو در جمهوری اسلامی را تحریم می کنم

بنده همواره جزو آن دسته از افرادی بودم که اعتقاد داشتم این حکومت را باید از داخل و به آرامی اصلاح کرد. همیشه با انقلاب و انقلابی گری مخالف بودم و هستم. ولی متاسفانه بعد از انتخابات سال 88 که آن خیمه شب بازی مزورانه راه افتاد به این نتیجه رسیدم که این حکومت اصلا اصلاح پذیر نیست و برای این حاکمان فاسد و جائر مرغ ولایت یک پا دارد و بس! در انتخابات 88 شرکت کردم و بسیاری از کسانی را که حتی یکبار هم در جمهوری اسلامی رای نداده بودند نیز با خود همراه کردم. البته به هیچ وجه از شرکت در آن انتصابات ناراحت نیستم. چرا که ما با تمام قوا شرکت کردیم و میخواستیم اصلاح کنیم ولی اینان نشان دادند که راهی را که ما انتخاب کرده بودیم ره به ترکستان است.

با همه احترامی که برای آقای خاتمی قائلم ولی باید به او متذکر شوم که ای بزرگوار! دل از این نظام فاسد بکن، اینها قبلا امتحان خود را پس داده و چندین بار رفوزه شده اند. چرا بر یک تئوری غلط که همان دین سیاسی است پافشاری دارید!؟ به عنوان یک ایرانی مسلمان که هم علاقه مند به اسلام واقعی و هم علاقه مند به ایران هستم، تمام انتخابات های پیش رو در جمهوری اسلامی را تحریم می کنم و تا جایی که در توان دارم مردم را نیز از شرکت کردن باز می دارم. همراهی با این حکومت در هر یک از رویدادهای پیش رو، کاری بس نابخردانه و مورد تمسخر آیندگان خواهد بود.

مزدوران شهر رشت را شناسایی کنید

لطفا این مزدورهای کثیف شهر رشت را که در نوشته قبلی ام گفته بودم، شناسایی کنید.

22 خرداد 90 در شهر رشت

بالاخره 22 خرداد آمد و بالاخره قسمت شد من هم در این روز سهمی داشته باشم. خدا خواست به شهر رشت رسیدیم. قبلا میدانستم که 22 خرداد قرار است در خیابان مطهری این شهر تجمع صورت بگیرد، از ساعت 6 تا 8 شب. یه همراه یکی از دوستان خودم را ساعت 6:30 بعد از ظهر سر قرار رساندم. متاسفانه خبری نبود و تنها یک مشت مزدور در خیابانها ایستاده بودند و مردم انگار که اصلا خبر نداشتند چه خبر است. یک بار تمام خیابان را به سمت بالا و یک بار هم به سمت پایین طی کردیم ولی هیچ خبری نبود. تا ساعت 7:30 عصر ایستادیم و سپس راهی خانه شدیم. دوستم از این مزدورها فیلم برداری کرد که آن را بعدا در همین وبلاگ برایتان میگذارم. اگر رشتیها توانستند لطفا شناسایی کنند.

از این پس سکوت بی معناست!

با جنایت امروز این رژیم سفاک، دیگر سکوت بی معناست.پدر را دق مرگ کردند و دختر را به شهادت رساندند. دیگر نباید سکوت کرد. ای بازاری! ای کارگر! ای روحانی! ای ملت! ایران دارد نابود میشود. نخبه های ما را دارند قتل عام می کنند. آیا باز هم می خواهید تظاهرات سکوت راه بیندازید!؟ بدانید که این حماقت خواهد بود. بدانید که نباید با طناب پوسیده و ناشناخته این شورای هماهنگی راه سبز امید به قعر چاه افتاد. نمی گویم باید خشونت بکار برد ولی باید بپا خواست، دهان را باز کرد و از جان خود دفاع کرد. این سفاکان ملعون همینند که می بینید. ایمان دارم که سکوت بیش از این جایز نیست و سکوت مساوی خواهد بود با خفقان و مرگ. مرگ عزیزترین کسان.

آیا باز هم به این وحشی های هار فرصت آدم شدن خواهید داد؟

مهندس سحابی دار فانی را وداع گفت. کسی که به گفته شاهدان حداقل 50 سال برای ایران و حقوق ایرانیان مبارزه کرد و سرانجام از دنیا رفت ولی با امید فراوان نسبت به آینده ایران.



امروز خبری خواندم که مرا برای بیشتر از چند دقیقه شوکه و میخکوب کرد. "هاله سحابی در مراسم تشییع پدرش شهید شد". در مراسم ختم پدر، دختر را میکشند! من به جرات میگویم که هیچ جلادی در طول تاریخ تا این حد قسی القلب نبوده است و ایمان دارم کثیف تر از اینان هم نخواهد آمد! که هستند این قاتلان ددمنش انسان نما!؟ به راحتی در روز روشن آدم میکشند. آیا باز هم می خواهیم به این جانوران درنده امان بدهیم؟ باز هم انتظار آدم شدن این خبیثان را میکشیم؟ چرا لال شده ایم؟ چرا فلج شده ایم؟ مگر قرار نبود این ماه، ماه خون باشد و سید علی قاتل، سرنگون!؟ ما را چه شده!؟ نمی فهمم! نمی دانم اشکال کار کجاست! خدا به تو پناه میبریم از شر و ظلم این "هرزه علفهای باغ کال پرست".

پ.ن: عکس از صفحه فیسبوک عزت‌الله سحابی